مردم




  اگر این واژه (  ”مردم“) - و واژه های اینچنینی- وجود نداشت چگونه باید سیاستمداران  در مورد جامعه نظر می دادند  و چطورمیتوانستند  سخنرانی خود را به نتایج صریح و روشن   به اتمام برسانند و تیتر  تولید کنند؟
کلمه ای  که مجوزی  است برای خروج هر حرف از دهان   سیاسیون و متخصصان(!). با بکار بردن ”مردم“  بعنوان  نهاد ( صاحب خبر) ،  می توانند به صحبت ها و نظرات ونتایج فردی خود -گزاره جمله-  مشروعیت  جامع بدهند.   جامعیت دادن هر نظری به  این روش  در اصل به معنای  بی محتوا بودن نظر است. مگر  ”مردم“ یک مفهوم  واحد و مشخص است که  حکمی واحد درموردش مصداق داشته باشد؟  ”مردم“  به معنی کدام جامعه اماری است؟ گزاره  صادر شده در مورد  ”مردم“ با چند درصد احتمال قابل تایید است؟  روش انتخاب این  ”مردم“ چگونه بوده ؟ در چه برهه ای از زمان   ”مردم“ بررسی شده اند؟ آیا گزاره در مورد مردم قابلیت بررسی مجدد توسط فرد  دیگری دارد؟

   زمانی می توان در مورد جامعیتی حکم داد که مکانیزمی    مشخص و استاندارد  برای استخراج  نتایج وجود داشته باشد . نتایجی که گروه هدف را به دسته های مشخص تقسیم بندی می کند واطلاعات را با روش درست و احتمال های محاسبه شده تحلیل  کند.    سخنرانان و تحلیل گران  اینچنینی اغلب در ایراد نتایج خود از جامعه و کل آحاد مردم سخن نمی گویند و بیشتر  جمع ها را به دسته های مختلف و تعریف شده تقسیم می کنند. اگر هم از جامعیتی صحبت کنند غالبا ارقام و درصد های قابل قبولی از  گزاره  خود ارائه می دهند( درصد هایی که قابل بررسی و استناد باشند)

 این تیتر ها و حرف ها زمانی   آزار دهنده می شوند که مردم  در دیدگاه یک  عقیده و  حزب   در مواقع متفاوت    مفاهیم متفاوت و   چند گانه پیدا می کنند. مردم در لحظه ای گروهی  مدافع  می شوند و در لحظه ای دیگر مخالف  شدید با وضع اقتصادی کشور ،  مردم در زمان مشکلات ،  مقاوم می شوند در زمان انتخابات، آزاد اندیش، در زمان  توهین به مقدسات ، متعصب مذهبی و افراطی ، در زمان ریاست گروه مخالف جمعیت گول خورده و در دوران تصدی  گروه دوست، فرهیخته،  و در هر زمان صفت مشخص  ( و گاها متضاد ) می گیرند.
 ”مردم“ ای  اینچنینی،  برای سخنرانان سیاسی و اقتصادی کاربرد  یک اسم خاص را دارد،  اسمی که  حامل معانی مد نظر سخنران  است. کلمه ای  که از معنای دهخدایی اش([ م َ دُ ] (اِ)آدمی . انس . انسان . آدمیزاده . شخص . بشر)  کاملا تهی  شده است  و توسط بزرگان  دست مالی می شود...مردمی که همه جزئی از آن هستیم ( و شاید هم نیستیم!)

نظرات

  1. سلام دادگر، من اینجا رو تازه کشف کردم و حتماً باز هم سر میزنم. از خوندن نوشته تلخت خوشم اومد. ترجیح میدم حرف خاصی نزنم...

    پاسخحذف

ارسال یک نظر

پست‌های معروف از این وبلاگ

منانگی