وایرال ها و نحوه واکنش به آنها:

۱. آن اتفاقی که در فضای مجازی می افتد می‌تواند در بهترین حالت بخشی کوچکی از یک واقعیت در فضای واقعی باشد. اینکه آدم‌های دانا به «وایرال»ها آگاه‌ترند باید به معنی واقعی مورد سوال واقع شود.

۲. اصولا خبر آن بخشی از واقعیت است که خبرنگار و خبرگزار روی آن تمرکز می‌کند و آن را به نوعی بالا می‌آورد. با این تعریف اخبار وایرال شده هم میتوانند به چند بخش تقسیم شوند. بعضی از این اخبار ارزش کاملا محتوایی دارند و حتی اگر فضای مجازی هم نبود به نوعی در معرض عموم قرار می‌گرفتند. بعضی از اخبار کاملا با انگیزه حزبی و برآورد کردن منافع بالا می‌آیند و برخی از اخبار  صرفا به دلیل توجه بخش زیاد مخاطب و «جالب بودن» ترند می‌شوند. اینکه از چه نوع اخباری در موارد ترند شده صحبت کنیم و ماهیت خبر و انگیزه خبر را بررسی کنیم به تحلیل درست‌تر از موضوع می‌رسیم.

۳. ساختار شبکه مجازی ساختار سلسله مراتبی است. به این معنی که کاملا می‌تواند با هدف‌گذاری خاص جهت دهی شود. منظورم این است که با داشتن دانش فراتر از دانش عامه، افراد، گروه‌ها و کشورها می‌توانند اهداف و منافع  خودشان را در این شبکه‌ها به صورت سیستماتیک بپرورانند. یعنی با صرف پول و نیروی انسانی و با دانستن چگونگی کارکرد هر یک از این شبکه‌ها می‌توان قدرت بیشتری در آنها داشت. به عبارت دیگر همه استفاده‌کننده‌گان دارای اثر برابر نیستند. یعنی هر چه گروهی قدرت و منابع بیشتر داشته باشد توانایی بیشتری در جهت‌دهی افکار و پیشبرد اهدافش خواهد داشت. البته که همانند هر پدیده‌ای موارد استثنا در این مورد هم یافت می‌شود که افراد و گروه‌های اقلیت هم توانسته‌اند در جهت نقد ساختار قدرت حرکت کنند.

۴. وایرال شدن یک اتفاق در شبکه مجازی می‌تواند هم به نفع عموم و هم به ضرر عموم باشد. اما مشکل نگاه غالب بر شبکه‌های اجتماعی ندیدن مورد سوم (مورد بالا) این بحث است. به این معنی که بسیاری از افراد این شبکه‌ها را  آزاد، بدون فیلتر و بستری برای تغییرات بزرگ  می‌دانند  و کمتر به این توجه می‌شود که ساختار این شبکه‌ها بالفطره ساختار سلسله مراتبی است. در ابتدای هرم شرکت های بزرگ آمریکایی  قرار دارد بعد حکومت‌ها و گروه‌های بزرگ سیاسی و در نهایت مردم عادی قرار می‌گیرند. با این تعریف همان اتفاقی به گوش می‌رسد که طبقه بالای هرم آن را میخواهد.

۵. نکته مهم «فرسایشی شدن» و «بی ارزش شدن» یک پدیده در وایرال شدن آن است. معمولا گذرا بودن یک اتفاق و عمیق نشدن آدمها روی آن اثرات آن را کم می‌کند. در بسیاری از اتفاقات وایرال شده عمر مهم بودن آن اتفاق تنها محدود بوده به چند روزی که «بالا بوده» است. اثر بلندمدت حرکت‌های این‌چنینی تنها بی‌محتواتر شدن و سطحی شدن این اتفاق  است. مثال از این نوع ترندها در فضاهای مختلف فراوان است و موارد کمی وجود دارد که اثر بلندمدت و تغییر بنیادین گذاشته باشند. به نظر من مطرح شدن یک امر در حد سطحی و چند روزه بسیار بدتر از مطرح نشدنش است، چرا که مطرح نشدنش همچنان زشتی مسئله را حفظ می‌کند و اگر در زمان درست و کامل مطرح شود می‌تواند اثر بلند مدت و کامل بگذارد.

۶. واکنش آنی افراد در مدت مهم شدن یک پدیده برای گروهی که مورد حمله قرار می‌گیرند می‌تواند در بلندمدت مفید باشد. منطقا نقدشونده ترجیح می‌دهد که چند روزی مشکل بالا بیاید و بعد هم حذف شود.   این کمک خواهد کرد که یک فشار احساسی از یک مشکل بنیادین خالی شود و سیستم به صورت کامل به کار خود ادامه دهد. این در اصطلاح کمک می‌کند که سیستم قدرتمند بالادستی شرایط خودش را مدیریت کند و توجهات را از اصلی و از موضوعی به موضوع دیگر برگرداند و از آن بیشترین استفاده را انجام دهد. مثال‌هایی از این قبیل فراوانند. مثلا بارها اتفاق افتاده که مسايل به اصطلاح حقوق بشری وایرال می‌شوند  و در همان زمان فشارها و تحریم‌ها و جنگ‌هایی اتفاق می‌افتد که تعداد خیلی بیشتر را نسبت به مسائل حقوق بشری از زندگی ساقط می‌کند.

۷. اما وایرال شدن در زمانی که بخشی از پروسه «پرداختن به موضوع» است می‌تواند به عنوان ابزار خوب استفاده شود. این زمانی است که موضوعی به صورت سیستماتیک بررسی شده است. مثل انواع و اقسام گزارش‌های اجتماعی که فردی که پشت آن است زمان زیادی برای پرداختن آن گذاشته:  تاریخچه اتفاق را می‌داند، بحث های مخالف را خوب شنیده است و به طور خلاصه کار روزنامه‌نگاری حرفه‌ای کرده. ترند شدن این چنین موضوعی در فضای مجازی اگر به بیراهه نرود می‌تواند منجر به تغییر شود.  به صورت خلاصه اگر ترند شدن بخشی از پروسه خبرنگاری حرفه ای - و نه سیاسی - باشد شاید بتواند به تغییری منجر شود. کلا در مسائلی که به صورت تخصصی از طرف افراد متخصص آن موضوع مطرح می‌شود میتواند کمک کننده باشد (معمولا البته این حرف‌ها کمتر وایرال می‌شوند!).

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

منانگی

مردم